هیئت هفتگی شهدای گمنام/تاریخ تحلیلی اسلام-1
پناهیان: امروز بیش از هرزمانی به تاریخ اسلام نیاز داریم/ نحوۀ برخورد با متمردین سال 88 را با برخورد امیرالمؤمنین با «مؤمنینِ متمرد» باید مقایسه کرد، نه با «عفو» مشرکین مکه توسط پیامبر

 

در مجلس شورای اسلامی، برادر بزرگواری به برخورد پیامبر(ص) در عفو مشرکین مکه و بخشیدن قاتلین حمزۀ سیدالشهداء اشاره کردند و گفتند که باید در برخورد با فتنه‌گران 88 به این رفتار پیامبر(ص) تأسی کنیم. آیا در فضای کنونی باید از برخورد پیامبر(ص) با مشرکین مکه سخن گفت، یا باید از نحوۀ برخورد امیرالمؤمنین(ع) با برخی از متمردین زمان خودش سخن گفت؟! ... مثالی که آن نمایندۀ محترم مجلس مطرح کرد، عفو پیامبر(ص) نسبت به کسانی بود که بیرون جامعۀ اسلامی بودند، ولی وضعیت فعلی ما مربوط به آن گروه از متمردین است که در درون جامعۀ اسلامی قرار دارند. در اینجا باید از مواردی در تاریخ اسلام مثال زد که گروهی از مؤمنین در داخل جامعۀ اسلامی، متمردانه عمل کردند و بعد برخورد پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) با آنها را مطرح نمود و مقایسه کرد.

موضوع سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، در جلسات هفتگی هیئت شهدای گمنام که شبهای جمعه در حسینیه قهرودیها واقع در خیابان فرهنگ برگزار می‌شود، تاریخ تحلیلی اسلام است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در اولین جلسه را می‌خوانید:

امروز بیش از هرزمانی به تاریخ اسلام نیاز داریم / نباید به نکات مشهور تاریخ اسلام اکتفا کنیم

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->ما الان در زمانه‌ای به سر می‌بریم که بیش از هر زمان دیگر به تاریخ اسلام نیاز داریم. چون ما هم اکنون در وضعیتی هستیم به درک عمیق دین نیازمندتر از گذشته‌ایم. امروزه بسیاری از اختلاف‌نظرها، دیگر بر سر حقانیت دین نیست بلکه برداشت‌های سطحی از دین توسط برخی از افراد موجب ایجاد مشکلات شده است.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->امروز نیاز ما به تاریخ اسلام فراتر از این است که صرفاً به نکات مشهور تاریخ اسلام اکتفا کنیم. بلکه نکات و جزئیات قطعی و مسلّم زیادی در تاریخ اسلام هست که مشهور نیستند و معمولاً به آنها پرداخته نمی‌شود، ولی در درک بهتر ما از تاریخ اسلام خیلی کمک می‌کنند.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->ما برای درک عمیق و صحیح دین نیازمند این هستیم که تاریخ اسلام را دقیق‌تر مطالعه کنیم. مطالبی که از تاریخ اسلام در دسترس همگان قرار گرفته و مشهور است، لزوماً کلیدی‌ترین مطالب تاریخ اسلام نیست و به‌ویژه لزوماً متناسب با نیاز امروز جامعۀ ما نیست. جامعۀ ما خیلی پیشرفت کرده است و در این شرایط جدید باید بیش از پیش به زوایای غریب تاریخ اسلام مراجعه کنیم.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->اکتفا به مطالب مشهور تاریخی، گاهی از اوقات ما را در برداشت نهایی تاریخ به اشتباه می‌اندازد. طبیعتاً برداشت ناصواب از تاریخ اسلام موجب برداشت ناصحیح از اسلام نیز خواهد شد.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->نگاه و تحلیل آیت الله بهجت در مورد قیام امام حسین(ع) که بر اساس برخی از همین واقعیات غیر مشهور است، یکی از همین موارد است. (در محضر بهجت/ج1/ شماره 208 و ج3/ شماره1429). ایشان بر اساس اسناد تاریخی می‌گوید: امام حسین(ع) مانند برادرش امام حسن(ع) وقتی دید یاور ندارد، حاضر شد با شرایطی از معارضۀ با یزید کنار بکشد و از قیام و اقدام بر علیه حکومت او صرفنظر کند – شبیه آنچه برادرش با معاویه توافق کرد. امام حسین(ع) در کربلا در جلسه‌ای با عمر سعد این پیشنهاد را داد، ولیکن عمر سعد که قبلاً دو راه به حضرت پیشنهاد داده بود: اول «السلّۀ» یعنی جنگ و شمشیر، و دوم «الذّلۀ» یعنی ذلت و خواری و تسلیم حکم یزید شدن، این پیشنهاد حضرت را قبول نکرد و از حضرت تسلیم بدون قید و شرط خواست. یعنی دست‌بسته تسلیم عمر بن سعد شده و او را نزد یزید ببرد و او هر چه خواست با حضرت بکند: بکشد و یا رها کند؛ یعنی تسلیم ذلیلانه و بی قید و شرط. این بود که حضرت فرمود: «ألا! و إنّ الدّعیّ بن الدّعیّ قد رکز بین اثنتین: بین السّلّۀ والذّلّۀ، و هیهات منّا الذّلۀ، یأبی اللهُ لنا ذلک و رسوله والمؤمنون.»(لهوف/97-احتجاج/2/300)

غیر از «آگاهی» از تاریخ اسلام نیاز به «تحلیل» آن داریم/ نداشتن تحلیل برای یک حادثۀ اجتماعی به معنای نفهمیدن آن است/تاریخ هم مانند قرآن منبع شناخت دین ماست

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->غیر از لزوم آگاهی از تاریخ اسلام، ضرورت دیگر «تحلیل» تاریخ اسلام است. ما باید به تحلیل وقایع تاریخ اسلام بپردازیم، نه از این تحلیل گریزی هست و نه به سادگی می‌توان به تحلیل درستی رسید. زیرا اولاً اگر آن واقعۀ اجتماعی را نتوانیم تحلیل نکنیم، یعنی آن را نفهمیده‌ایم. ثانیاً اگر تحلیل کنیم، ولی غلط تحلیل کنیم، باز معنایش آن خواهد بود که اشتباه فهمیده‌ایم.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->تحلیل غلط و نابجا برای تاریخ اسلام داشتن مانند آن است که کسی از قرآن برداشت اشتباهی داشته باشد و آن را غلط ترجمه و تفسیر کند. همانطور که قرآن منبع شناخت دین است، تاریخ اسلام هم منبع شناخت دین ماست.  

در پیچیدگی‌های فتنه‌های آخرالزمان به کجا پناه ببریم؟ / تاریخ اسلام قواعد مهم‌ترین رخداد‌های جامعۀ اسلامی را تا آخر مشخص کرده

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->هر چه به آخرالزمان نزدیک‌تر می‌شویم به پیچیدگی‌های بیشتری می‌رسیم که خیلی از تحلیل‌گرها از درک زمانۀ خود عاجز می‌شوند و در روایات ذکر شده که مردم دیگر مؤمن و منافق را تشخیص نمی‌دهند.(امام رضا(ع): ... إِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ يُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِق‏؛ صفات الشیعه شیخ صدوق/8) بسیاری از کسانی که تاگذشته تکیه‌گاه دیگران به شمار می‌رفتند، نظر و تحلیلشان بی‌اثر می‌شود.(رسول خدا(ص): وَ سَتَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ صَمَّاءُ صَيْلَمٌ يَسْقُطُ فِيهَا كُلُّ وَلِيجَةٍ وَ بِطَانَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ فِقْدَانِ شِيعَتِكَ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ مِنْ وُلْدِكَ؛ كفاية الأثر/156) واقعاً در فتنه‌های آخرالزمان، بحران افزایش پیدا می‌کند و اوضاع بسیار پیچیده می‌شود. البته هنوز اوضاع ما خیلی پیچیده نشده است ولی ما انتظار داریم با پیچیدگی‌های بیشتری مواجه بشویم؛ این یک روند طبیعی است که هرچه جلوتر می‌رویم با پیچیدگی‌های بیشتری مواجه شویم.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->در این پیچیدگی‌ها به کجا باید پناه ببریم؟ واقعاً اگر کسی تحلیل درستی از تاریخ اسلام نداشته باشد، آیا می‌تواند درک و تحلیل سیاسی درستی از زمانۀ خودش داشته باشد؟! این یک خیال واهی است که درک زمانۀ فعلی بدون تاریخ اسلام برای اهل سیاست ممکن باشد. تاریخ اسلام قواعد مهم‌ترین رخداد‌های جامعۀ اسلامی را تا آخر مشخص کرده‌اند.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->بعد از تحلیل صحیح تاریخ اسلام، مسئلۀ مهم انطباق قواعد کلی آن بر زمان‌ها و موقعیت‌های مختلف است. نباید درک تاریخی خود را بدون مصرف بگذاریم و نباید با مصرف غلط آن تاریخ شناسی خود را بی‌اثر و بلکه مضر قرار دهیم.

نحوۀ برخورد با متمردین سال 88 را باید با برخورد پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با «مؤمنینِ متمرد» مقایسه کرد نه با «عفو» مشرکین مکه توسط پیامبر

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->تطبیق اشتباه و نابه‌جای قواعد کلی تاریخ اسلام بر زمان‌ها و موقعیت‌ها بر اثر عدم توجه به شرایط و فضای حاکم بر وقایع تاریخی، ما را به درک اشتباه از قواعد کلی تاریخ اسلام و تحلیل‌های سیاسی اشتباه می‌رساند. در مجلس شورای اسلامی، برادر بزرگواری به برخورد پیامبر(ص) در عفو مشرکین مکه و بخشیدن قاتلین حمزۀ سیدالشهداء اشاره کردند و گفتند که باید در برخورد با فتنه‌گران 88 به این رفتار پیامبر(ص) تأسی کنیم.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->آیا در فضای کنونی باید از برخورد پیامبر(ص) با مشرکین مکه سخن گفت، یا باید از نحوۀ برخورد امیرالمؤمنین(ع) با برخی از متمردین زمان خودش سخن گفت؟! متمردین و معارضین دو گروه هستند: 1. یک گروه در بیرون جامعه اسلامی و 2. یک گروه در داخل جامعه اسلامی هستند. مثالی که آن نمایندۀ محترم مجلس مطرح کرد، عفو پیامبر(ص) نسبت به کسانی بود که بیرون جامعۀ اسلامی بودند، ولی وضعیت فعلی ما مربوط به آن گروه از متمردین است که در درون جامعۀ اسلامی قرار دارند. در اینجا باید از مواردی در تاریخ اسلام مثال زد که گروهی از مؤمنین در داخل جامعۀ اسلامی، متمردانه عمل کردند و بعد برخورد پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) با آنها را مطرح نمود و مقایسه کرد. این‌گونه تحلیل‌ها ناشی از برخورد سطحی با تاریخ اسلام است. وقتی می‌خواهیم تشابه یک حادثه در زمانۀ خود با یک حادثه در تاریخ اسلام را درک کنیم، باید عمیقاً دقت کنیم.

بدون درک صحیح از تاریخ اسلام، نمی‌توان درک صحیحی از فضای سیاسی داشت /جایگاه ویژۀ تاریخ در نامه امیرالمؤمنین(ع) به جوان

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->هم تاریخ اسلام و هم تحلیل تاریخ اسلام از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، به‌گونه‌ای که حتی درصورت آشنایی با دیگر معارف دینی، بدون داشتن یک درک صحیح از تاریخ اسلام، نمی‌توان درک صحیحی از فضای سیاسی جامعه داشت.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->امیرالمؤمنین(ع) در نامۀ سی و یکم نهج البلاغه ارزش کلام خود را مستند به درک عمیق تاریخ حیات بشر می‌فرماید و خطاب به همۀ جوانان امت اسلامی می‌فرماید: «اگرچه من عمر کسانی که قبل از من بودند را نداشته‌ام ولی در اعمال گذشتگان نگاه کرده‌ام (به تعبیر ما یعنی تاریخ آنها را خوانده‌ام) و در اخبار آنها فکر کرده‌ام در آثار باقیمانده از پیشینیان سیر کرده‌ام. آن‌قدر بررسی من نسبت به تاریخ پیشینیان عمیق بوده است که گویا یکی از آنان بوده‌ام بلکه گویا با آنها عمر کرده‌ام! ؛ أَيْ‏ بُنَيَ‏ إِنِّي‏ وَ إِنْ‏ لَمْ‏ أَكُنْ‏ عُمِّرْتُ‏ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ‏ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ»(نهج البلاغه/نامۀ 31)

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->البته نامۀ 31 نهج البلاغه یک نامۀ تاریخی نیست، ولی مواعظ و معارف دینی را عصارۀ نگاه عمیق و دقیق به تاریخ حیات بشر اعلام می‌فرماید.

واقعیات تاریخی خیلی بهتر انسان را متقاعد می‌کند تا یک‌سلسله مفاهیم نظری صرف

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->یکی از ارزش‌های مطالعۀ تاریخ این است که واقعیات تاریخی خیلی بهتر انسان را مجاب و متقاعد می‌کند تا یک‌سلسله مفاهیم نظری صرف؛ هرچند مبتنی بر استدلال‌های عقلی باشند. وقایع تاریخی، انسان را به سهولت و سرعت بیشتری تسلیم و انگیزه‌مند می‌کند.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->کسی می‌پرسید «آیا می‌شود در حکومت اسلامی، کسی منصوب شود که جنایت کند؟» پاسخ دادم: «بله، پیامبر گرامی اسلام(ص) که عصمت ایشان مسلم است، یک کسی را منصوب و مأمور کرد، ولی او مرتکب جنایت شد».(داستان کشتار ناجوانمردانۀ عده‌ای از مسلمانان توسط خالدبن ولید؛ آیت الله جعفر سبحانی، فروغ ابدیت،ج1،ص824) وقتی این پاسخ را شنید به سرعت آرام شد و به خود فرصت تفکر داد. حالا اگر این نمونۀ تاریخی را کنار بگذاریم، با هزار استدلال عقلی و نقلی به این راحتی نمی‌توان او را مجاب کرد. (البته این روش برای کسانی موثر است که پیامبر(ص) را واقعاً قبول دارند.)

تاریخ دموکراسی نشان داده که دموکراسی بیشتر در جهان تولید «جنایت» می‌کند

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->قدرت متقاعدکنندگی تاریخ فقط مربوط به مسائل دینی نیست. به عنوان مثال امروز تاریخ دموکراسی نشان داده است که دموکراسی، بیشتر در جهان تولید جنایت می‌کند و برای اثبات این واقعیت دیگر نیاز به مباحث نظری پیچیده نیست. اگر 50 سال پیش می‌خواستیم حقیقت دموکراسی را برای کسی بگوییم با بحث‌های مفصل عقلی و نظری هم نمی‌توانستیم او را متقاعد کنیم. ولی امروز دمکراسی غربی چهرۀ پلید خود را نشان داده است.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->چه کسی نمی‌داند همین کشورهای به اصطلاح دمکراتیک هستند که تروریست‌های جنایتکار را برای آدم‌کشی در کشورهای اسلامی تجهیز می‌کنند؟! اینها همه از نتایج دموکراسی است.

ائمه هدی نیز در اجتجاج‌ها و گفتگوهای خود از مثال‌های  تاریخی استفاده می‌کردند/ امیرالمؤمنین به ابن عباس: با خوارج بر اساس سنت بحث کن، نه قرآن

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->حتی ائمۀ هدی(ع) در خیلی موارد در بحث‌ها و گفتگوها از مثال‌های تاریخی انبیاء گذشته استفاده می‌کردند. رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، و دیگر ائمه و حتی خود قرآن، بارها برای پاسخ دادن به سوالات و شبهات، به بخش‌هایی از تاریخ انبیاء گذشته یا به تاریخ صدر اسلام اشاره می‌کردند.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->خود امیرالمؤمنین(ع) نیز پس از آنکه تعدادی از یاران حضرت با خوارج بر اساس قرآن بحث کردند و موفق نشدند، خود شخصاً برای گفتگو به نزدشان رفتند و در پاسخ شبهات و ایرادهای متعدد خوارج که مربوط به تصمیم‌گیری‌های پس از جنگ صفین بود، تمام ایرادهایشان را با اشاره و استناد به بخش‌هایی از تاریخ صدر اسلام و سیرۀ رسول خدا(ص) پاسخ دادند و همین‌گونه بود که از 12 هزار نفر، 8 هزار نفر متقاعد شدند و از حضرت امان گرفتند.(کشف الغمه/1/265)

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->اتفاقاً وقتی حضرت می‌خواستند ابن عباس را برای گفتگو با خوارج گسیل کنند، به او سفارش کردند بر اساس سنت رسول خدا(ص)-که لااقل بخشی از آن همان تاریخ و سیره حضرت رسول(ص) است- بحث کنند. حضرت به ابن عباس فرمودند: «با آنان با قرآن به مناظره برنخيز، چرا كه قرآن وجوه مختلفی دارد و قرآن را می‌توان بر معانی مختلف حمل و تفسیر کرد؛ تو چيزى از قرآن مى‏گويى و آنان چيز ديگر، ولى با كمك سنّت پيامبر (ص) با آنان احتجاج كن، كه در برابر آن جز پذيرش گزيرى ندارند؛ لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ‏ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً»(نهج البلاغه/نامه77)

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->از امام صادق(ع) می‌پرسیدند: وقتی احبار و رهبان و رهبران دین یهود گمراه شدند و انحرافاتی در دین یهود ایجاد کردند از جمله اینکه نشانه‌های آخرین پیامبر را برعکس آنچه در تورات بود به مردم اعلام کردند، آیا مردمی که دنبال آنها گمراه شدند مقصر بودند یا نه؟ حضرت می‌فرمود: بله مردم هم مقصر بودند چون می‌توانستند به رفتار آن عالم دینی نگاه کنند و تشخیص دهند که عالِم سالمی است یا نه. لذا کسانی که به تبعیت از علماء ناسالم، رسالت رسول خدا(ص) را نپذیرفتند هم مقصر بودند، چرا که دلائل رسالت ایشان برای همه آشکار بود و خودشان می‌توانستند بفهمند. لذا وقتی دیدند که آن عالمان سالم نیستند،. باید خودشان به دنبال تشخیص می‌رفتند. و سپس حضرت فرمودند: در زمان ما نیز اگر کسی از چنین علما و فقهایی که ناسالم بودن و دنبال دنیا بودنشان برای همه روشن است، تبعیت و پیروی کند، مانند عوام یهود خواهد بود که خدا تبیعیت آنها را مذمت کرده است. و اما هر کدام از فقها كه مراقب نفسش بوده و با نفس خود مخالف و مطيع امر مولایش باشد، بر عوام است كه از چنين فقيهى تقليد كنند.این یک تحلیل دقیق تاریخ و بهره گری از آن برای هر زمان دیگر است.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->(... قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع: فَإِذَا كَانَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ مِنَ الْيَهُودِ لَا يَعْرِفُونَ الْكِتَابَ إِلَّا بِمَا يَسْمَعُونَهُ مِنْ عُلَمَائِهِمْ لَا سَبِيلَ لَهُمْ إِلَى غَيْرِهِ فَكَيْفَ ذَمَّهُمْ بِتَقْلِيدِهِمْ وَ الْقَبُولِ مِنْ عُلَمَائِهِمْ؟ وَ هَلْ عَوَامُّ الْيَهُودِ إِلَّا كَعَوَامِّنَا يُقَلِّدُونَ عُلَمَاءَهُمْ؟ فَقَالَ ع بَيْنَ عَوَامِّنَا وَ عُلَمَائِنَا وَ عَوَامِّ الْيَهُودِ وَ عُلَمَائِهِمْ فَرْقٌ مِنْ جِهَةٍ وَ تَسْوِيَةٌ مِنْ جِهَةٍ ... إِنَّ عَوَامَّ الْيَهُودِ كَانُوا قَدْ عَرَفُوا عُلَمَاءَهُمْ بِالْكَذِبِ الصِّرَاحِ وَ بِأَكْلِ الْحَرَامِ وَ الرِّشَاءِ وَ بِتَغْيِيرِ الْأَحْكَامِ عَنْ وَاجِبِهَا بِالشَّفَاعَاتِ وَ الْعِنَايَاتِ وَ الْمُصَانَعَاتِ وَ عَرَفُوهُمْ بِالتَّعَصُّبِ الشَّدِيدِ الَّذِي يُفَارِقُونَ بِهِ أَدْيَانَهُمْ وَ أَنَّهُمْ إِذَا تَعَصَّبُوا أَزَالُوا حُقُوقَ مَنْ تَعَصَّبُوا عَلَيْهِ وَ أَعْطَوْا مَا لَا يَسْتَحِقُّهُ مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ مِنْ أَمْوَالِ غَيْرِهِمْ وَ ظَلَمُوهُمْ مِنْ أَجْلِهِمْ وَ عَرَفُوهُمْ يُقَارِفُونَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ اضْطُرُّوا بِمَعَارِفِ قُلُوبِهِمْ  إِلَى أَنَّ مَنْ فَعَلَ مَا يَفْعَلُونَهُ فَهُوَ فَاسِقٌ لَا يَجُوزُ أَنْ يُصَدَّقَ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى الْوَسَائِطِ بَيْنَ الْخَلْقِ وَ بَيْنَ اللَّهِ. فَلِذَلِكَ ذَمَّهُمْ لَمَّا قَلَّدُوا مَنْ قَدْ عَرَفُوهُ وَ مَنْ قَدْ عَلِمُوا أَنَّهُ لَا يَجُوزُ قَبُولُ خَبَرِهِ وَ لَا تَصْدِيقُهُ فِي حِكَايَتِهِ وَ لَا الْعَمَلُ بِمَا يُؤَدِّيهِ إِلَيْهِمْ عَمَّنْ لَمْ يُشَاهِدُوهُ وَ وَجَبَ عَلَيْهِمُ النَّظَرُ بِأَنْفُسِهِمْ فِي أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ كَانَتْ دَلَائِلُهُ أَوْضَحَ مِنْ أَنْ تَخْفَى وَ أَشْهَرَ مِنْ أَنْ لَا تَظْهَرَ لَهُمْ. وَ كَذَلِكَ عَوَامُّ أُمَّتِنَا إِذَا عَرَفُوا مِنْ فُقَهَائِهِمُ الْفِسْقَ الظَّاهِرَ وَ الْعَصَبِيَّةَ الشَّدِيدَةَ وَ التَّكَالُبَ عَلَى حُطَامِ الدُّنْيَا وَ حَرَامِهَا وَ إِهْلَاكَ مَنْ يَتَعَصَّبُونَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ لِإِصْلَاحِ أَمْرِهِ مُسْتَحِقّاً وَ بِالتَّرَفْرُفِ بِالْبِرِّ وَ الْإِحْسَانِ عَلَى مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ وَ إِنْ كَانَ لِلْإِذْلَالِ وَ الْإِهَانَةِ مُسْتَحِقّاً فَمَنْ قَلَّدَ مِنْ عَوَامِّنَا مِثْلَ هَؤُلَاءِ الْفُقَهَاءِ فَهُمْ مِثْلُ الْيَهُودِ الَّذِينَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بِالتَّقْلِيدِ لِفَسَقَةِ فُقَهَائِهِمْ. فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعَهُمْ...؛ احتجاج طبرسی/2/458 و وسائل الشیعه/27/131)

در خصوص وضعیت خراب دوران جاهلیت عرب، خیلی مبالغه شده

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->در آغاز بحث تاریخ اسلام معمولاً موضوعی به نام «جاهلیت عرب» مورد بحث قرار می‌گیرد و در مورد وضعیت خراب دوران جاهلیت عرب به صورت خیلی مبالغه‌آمیز سخن رانده می‌شود. البته عبارت «دوران جاهلیت» عبارت درستی است ولی توسط کسانی که به آنها «مستشرقین» گفته می‌شود، یک تحریفی در تحلیل دوران جاهلیت اتفاق افتاده است و آن اینکه القاء می‌کنند: «قبل از اینکه پیامبر(ص) در مکه ظهور کنند، آنجا وضع جامعه خیلی خیلی خراب بود! همۀ مردم دختران خود را زنده‌ به گور می‌کردند، ملخ می‌خوردند، همدیگر را می‌کشتند و ...»

آثار سوء مبالغه دربارۀ وضعیت خراب دوران جاهلیت

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->بله اوضاع جهان عرب قبل از اسلام خراب بود ولی نه به این شدّتی که اینها (مستشرقین) می‌گویند و بین ما هم رایج شده است.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->اگر معتقد شویم که مکۀ قبل از پیامبر(ص) وضعش خیلی خراب بوده، غیر از اینکه بر اساس واقعیت‌های تاریخی دچار اشتباه شده‌ایم، آثار سوئ دیگری هم در پی دارد. اولین اثر سوء آن این است که شأن پیامبر(ص) و ارزش کار ایشان در بنیان‌گذاری تمدن اسلامی و هدایت آن جامعه پایین می‌آید، عمق پیام‌های دین اسلام کاهش می‌یابد، و زمان مصرف دین محدود به همان زمان برای نجات مردم از جاهلیت می‌شود.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->زیرا وقتی وضع یک جامعه خیلی خراب باشد، یک انسانِ «کمی خوب» هم می‌تواند در میان آن مردم وحشی و عقب‌مانده، خودش را نشان دهد و به عنوان یک منجی مطرح شود و در آن جامعه تحولی ایجاد کند. پس نتیجه می‌گیرند: دین و مکتبی که ایشان آورده است برای آن مردم بدبخت و بیچاره مفید بوده ولی مردم فرهیختۀ امروز ما دیگر به آن دین نیازی ندارند.

غرب و شرق کنونی، بدون برخورداری از اکثرخوبیهای عرب جاهلی، اغلب بدیهای آن و بیشتر از آن را دارد

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->واقعیت این است که مردم مشرکی که در مکه زندگی می‌کردند، در اوج بربریت و وحشی‌گری به سر نمی‌بردند، بلکه خوبی‌ها و فضیلت‌هایی هم داشتند که نادیده گرفته شده و در مورد بدی‌های آنها مبالغه شده است. اولاً اکثر بدی‌های عرب جاهلی و بلکه شدیدتر از آن در جهان امروز وجود دارد و ثانیاً مازاد بر آن بدیها، امروز بدیهایی وجود دارد که در جاهلیت نبوده است. ضمن اینکه عرب جاهلی خوبی‌هایی داشته که بسیاری از آنها در جهان امروز غرب یا نیستند یا در سطحی بسیار نازلتری به سر می‌برند.

1. پایبندی به عهد و پیمان/امروز کدام‌یک از کشورهای وحشی غربی، مانند اعراب جاهلی به عهد و پیمان خود پایبند هستند؟

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->یکی از خوبی‌های عرب جاهلی، پایبندی به عهد و پیمان بود. درست است که درگیری و جنگ بین اقوام مختلف عرب وجود داشت ولی آنها به شدت بر عهد و پیمان خودشان وفادار بودند. امروز کدام‌یک از کشورهای وحشی غربی، مانند اعراب جاهلی به عهد و پیمان خودشان پایبند هستند؟!

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->تاریخ نویسان می‌نویسند: شهر مكه نه حكومتى داشت، و نه ماموران رسمى كه انتظامات شهر را به عهده گيرد. در عوض عهد و پيمان و سوگند، و حق جوار(پناهدگى و بست نشينى) كه قريش سخت پاى‏بند آن بود، اين نقيصه را جبران مى‏كرد.(علی دوانی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ص14-روحیات عرب و صفات عمومی قریش)

2. قواعد ازدواج/ وضعیت جاهلیت قبل از اسلام در موضوع ازدواج ، بدتر از وضعیت امروز غرب نیست

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->در دوران جاهلیت قواعد غلطی برای ازدواج داشتند، ولی حداقل یک قواعدی داشتند نه این وضعی که الان در غرب به وجود آمده است. وضعیت جاهلیت قبل از اسلام در امر ازدواج و مسائل پیرامون آن، اگر از وضعیت غرب بهتر نباشد، بدتر نبوده.

3. وضعیت غذاها/ امروز در شرق و غرب جهان غذاهای آلوده‌ای می‌خورند که اعراب جاهلی هم نمی‌خوردند

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->در دوران جاهلی، برخی اعراب غذاهای آلوده، یا جانورانی مانند ملخ و ... را می‌خوردند و شاید اغلب این غذاها را در زمان قحطی و امثال آن مصرف می‌کردند.  اما امروزه همین غذاها و بدتر از آن در فروشگا‌ه‌های برخی کشورهای به اصطلاح پیشرفته شرقی و غربی رسماً عرضه می‌شود و از خوردن آن شرمی ندارند.

4. فرهنگ احترام به خوبان و نیکان جامعه /فرهنگ اخلاق و شایسته سالاری

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->اگر وضع فرهنگ جامعه‌ای خیلی بد باشد، و از فرهنگ خیلی منحط و پَستی برخوردار باشد، یکی از اولین ثمراتش این است که جامعه افراد خوب و نیکش را احترام نمی‌کند و حتی مسخره هم می‌کند، اما در عوض به بدها احترام می‌گذارند. در حالی که جامعۀ مکه حضرت عبدالمطلب را به عنوان رئیس مکه احترام می‌کردند و بنی‌هاشم نسل اندر نسل در آن منطقه سیادت داشتند و مورد اکرام تمام قبایل عرب بودند. یعنی با وجود تمام عیوب بزرگی که داشتند، اما همواره کسانی که از جهت تدبیر و اخلاق برتر بودند، به عنوان راس و رئیس جامعه پذیرفته می‌شدند؛ و این پذیرش از طریق زورگویی و شمشیر بنی‌هاشم به وجود نیامده، بلکه بر اساس اتفاق نظر همان قبایل عرب به وجود آمده.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->پیامبر گرامی اسلام چهل سال در میان آنها زندگی کرد. آن هم یک زندگی پاک. مردم هم پاکی او را می دیدند و برای پاکی اش احترام قائل بودند. پیامبر(ص) قبل از بعثت در مکه به «محمد امین» مشهور بودند. یعنی هم امانت داری او شهرت داشت، هم او را به این عنوان می‌شناختند و ستایش می‌کردند و هم در بسیاری از منازعات، داوری چنین شخص نازنینی را فراتر از روابط قبیله‌ای، می‌پذیرفتند. آیا چنین جامعه‌ای می‌تواند از نظر فرهنگی در آن حدی که برخی مستشرقین ادعا می‌کنند، عقب‌مانده باشند؟

5. مکۀ قبل از اسلام، یکی از معنوی‌ترین شهرهای جهان بود

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->از ویژگی‌های دیگر مردم مکه این بود که اهل دین و دیانت بودند؛ گرچه در دینداری آنها اشتباهات مهمی بوده است. مثلاً با وجود اینکه خدا را قبول داشتند(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ؛ لقمان/25) اما در خانۀ کعبه بت‌هایی قرار داده بودند. البته همین بتها را هم خالق و خدا نمی‌دانستند، بلکه می‌گفتند: اینها شفعاء و واسطۀ بین ما و خدا هستند.(يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ؛ یونس/18) اشکال این بود که در دین انحراف ایجاد کرده بودند. آنها برای همین بتهایی که در خانۀ کعبه بودند، و آنها را واسطه و شفیع پیش خدا می‌دانستند، قربانی می‌کردند و این قربانی را جزء عبادات و دین خود می‌دانستند، اما اشتباهشان این بود که بدون اینکه خدا گفته باشد، این بدعتها را وارد دین کرده بودند.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->البته صورت‌هایی از عبادت هم در شهر مکه بوده که سالم بوده و بعد از ظهور اسلام هم حفظ شده، مثل سعی بین صفا و مروه نیز قبل از اسلام هم بوده است. لذا شهر مکه یک شهر بدون هیچگونه معنویت نبوده.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->اتفاقاً یکی از مشکلات پیامبر(ص) این بود که با کسانی که ادعای دین و معنویت داشتند، مواجه بود. شبه جزیرۀ عرب و به‌ویژه شهر مکه و مدینه، محل سکونت کسانی بود که خود را از منتظران آخرین پیامبر(ص) می‌دانستند.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->مکه یک شهر مذهبی و معنوی بود. شهری نبود که با معرفت و فرهنگ بیگانه باشد. شهری بود که محل دفن بسیاری از پیامبران الهی بود. آثار ابراهیم خلیل الرحمان درآن هویدا و مورد احترام هم بود. حجرالاسود را به قدری محترم و مقدس می‌شمردند که برای کسب افتخار گذاشتن آن در سرجایش، میان قبایل اختلاف به وجود آمد. مقام حضرت ابراهیم خلیل الرحمان(ع) نیز همواره در کنار خانۀ خدا مورد احترام همگان بوده است.

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->بعد مذهبی و مرکزیت مذهبی شهر مکه به قدری مورد توجه بود که سپاه ابرهه به دلیل همین اهمیت، تقدس و مرکزیت مذهبی شهر مکه به آن حمله کرد. به خاطر رونق عبادت در کنار خانۀ کعبه، آنجا مرکز تجارت هم شده بود. شاید بتوان گفت مکۀ قبل از اسلام، از جهاتی، معنوی‌ترین شهر جهان محسوب می‌شد.

6. ادبیات قوی یکی از شاخصه‌های رشد فرهنگی یک جامعه

<!--[if !supportLists]-->·   <!--[endif]-->یکی دیگر از شاخصه‌های رشد فرهنگی هر جامعه را سطح ادبیات آن می‌دانند. ادبیاتی که در آن منطقه وجود داشت، یک ادبیات بسیار قدرتمند و غنی بود و قرآن کریم از غنای این ادبیات برای انتقال مفاهیم عمیق دین استفاده کرد و البته بر غنای آن افزود. نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : تاریخ تحلیلی اسلام, پناهیان, هیئت هفتگی شهدای گمنام, ,